کد مطلب:53256 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:262

اولین ملاقات مسیحیان با پیغمبر











بین عربستان و سرزمین یمن ده آبادی بود بنام نجران، جایی كه در آن زمان مسیحیان زندگی می كردند. پیغمبر اسلام نامه ای به منظور تبلیغات دینی برای آنها فرستاد، مثل نامه هایی كه قبلاً به حكمرانان اطراف فرستاده بود.

كشیش محل به نام ابوحارثه موضوع را برای بحث با بزرگان مسیحی در میان گذاشت.یك مرد فكور و دانشمندی به نام شارهبیل در جواب كشیش چنین اظهار داشت: «ما از پیشوایان دینی خود شنیده ایم كه می گفتند، زمانی خواهد آمد كه نبوت از نسل اسحاق به پسران اسماعیل منتقل خواهد شد و بعید نیست محمّد كه از فرزندان اسماعیل است همان پیغمبری باشد كه بزرگان دین ما توصیه كرده اند.

من پیشنهاد می كنم یك هیأت علمی به مدینه فرستاده شود تا ادّعای محمد را مورد توجه قرار دهد.»

هیأت مزبور وارد مدینه شد و مستقیماً به طرف مسجد روانه گشت، اما پیغمبر بر خلاف عادتش كه آماده ی پذیرایی از همه كس بود به آنها توجهی ننمود.

زیرا آنها لباسهای گرانقیمت پوشیده بودند و انگشتری طلا در

[صفحه 56]

دست و زنجیر طلا در گردن داشتند.

برای چاره اندیشی به طرف امام علی راهنمایی شدند. امام علی به آنها توصیه كرد تا لباسها را عوض كنند و زیورآلات طلا را برداشته، سپس افتخار شرفیابی او را (پیغمبر) حاصل نمایند.

روز بعد پیغمبر آنها را با گرمی پذیرفت و سپس وارد مذاكره شدند، خلاصه مذاكرات به قرار ذیل بود:

پیغمبر: من اكنون شما را به توحید و یكتاپرستی دعوت می كنم و می خواهم كه خدا را عبادت كنید و دستورات او را اجرا نمایید.

هیأت مسیحیان: اگر اسلام مردم را اخیراً به خداشناسی دعوت می كند، ما مدت زمان زیادی است كه خدا را پرستش نموده ایم و عقیده داریم كه اطاعت او بر ما واجب است.

پیغمبر: چگونه خدای یكتا را پرستش می كنید در صورتی كه به صلیب اظهار بندگی می نمایید و كفرآمیزتر اینكه شما عقیده دارید خدا بچه ای زاییده است.

هیأت مسیحیان: ما او را چون خدا اطاعت می كنیم. چون مردگان را زنده كرده، بیماران و زمین گیران را شفا بخشیده و از گِل پرنده ساخته آنها را به پرواز درآورده است. تمام این كارها مقصود را می رساند.

پیغمبر: خیر صحت ندارد، حضرت عیسی یك بنده ی مخلص خدا بود و پروردگار سبب ساز او را در رحم حضرت مریم قرار داد و كارهای غیرعادی مذكور به وسیله ی اراده ی خدا چون نمایش معجزه انجام گرفت تا مردم را هم عقیده خود كند.

[صفحه 57]

هیأت مسیحیان: چون كسی با حضرت مریم ازدواج نكرده است از اینرو مسلماً خدا پدر اوست.

در این لحظه آیه ای از قرآن نازل شد: «حكایت حضرت عیسی نزد خدا چون حضرت آدم است. خدا آدم را از گل آفرید، سپس به او گفت به وجود آی، او هم به وجود آمد» (3-58).

پیغمبر: موقعیت حضرت مسیح شبیه حضرت آدم است كه او را خدا بدون پدر آفرید، چنانچه عدم وجود پدر دلیل خدایی و الوهیت است، پس حضرت آدم هم بایستی از زمانهای خیلی قدیم چون خدا پرستش می شد.

به هر حال این منازعه و بحث نتیجه ای نداد و آنها (هر دو طرف) قرار شد نزد خدا دعا كنند تا طرفی كه لجاجت می كند معدوم شود.

در همان وقت به پیغمبر این چنین وحی رسید: «هر كه با وجود این دانش كه به تو رسیده درباره ی عیسی مجادله كند بیایند پسران ما و شما و زنان ما و زنان شما و نزدیكترین كس ما با نزدیك ترین كس شما را بخوانیم و تضرّع كنیم و آنگاه لعنت خدا را بر دروغگویان از خدا بخواهیم.» (سوره ی 3، آیه ی 60)

دو طرف حاضر شدند تا موضوع را با نفرین خدا بر یكدیگر در روز بعد خاتمه دهند تا معلوم شود كدام طرف بر حق است.

سران مسیحی با یكدیگر گفتند، قبل از اینكه با پیغمبر رو به رو شویم اگر او با اصحاب و سركردگان سپاه خود آمده باشد تا قدرت مادی خود را به رخ ما بكشد مطمئناً دروغگو است. اما اگر اوبا اقوام و خویشان نزدیكش آمد او به خدا اطمینان دارد و در ادعایش مرد راستگو و با حقیقتی است زیرا او حاضر است نزدیكترین اقوامش را به نابودی كشد.

پیغمبر اسلام، چهار نفر كه میان مسلمانان از مقربان درگاه خدا

[صفحه 58]

بودند انتخاب كرد:

فاطمه دختر ارجمندش به عنوان زن و دو فرزندش حسن و حسین چون پسران و شوهرش امام علی مانند نزدیكترین كس به خودش (مانند نفس و طبیعت خودش).

روز بعد وقتی كه مسیحیان او را با خانواده اش دیدند كاملاً در حیرت فرو رفته (متعجب شدند) و یقین كردند دعایش نزد خدا مستجاب می شود.

بالاخره مسیحیان از نفرین به یكدیگر امتناع ورزیدند و قرار شد به مسلمانها جزیه (مالیات سرانه) پرداخت شود و در عوض از جان و مال آنها در برابر مهاجمین بیگانه از طرف دولت اسلام محافظت گردد (در حفاظت اسلام باشند).

بسیاری از دانشمندان اسلامی[1] روایت فوق الذكر را نقل كرده اند و نتیجه گرفته اند كه خدا هر دو، پیغمبر و علی، را از یك طبیعت آفریده است.

(اینها مفسّرین بزرگ سنّی مذهب هستند و الاّ تمام مفسّرین شیعه بر این عقیده هستند كه پیغمبر و علی از یك نفس واحدند.)

[صفحه 59]


صفحه 56، 57، 58، 59.








    1. الف- امام فخر رازی در ذیل آیه ی مباهله، در كتاب تفسیرش،

      ب- امام ابو اسحاق ثعلبی، در كتاب كشف البیان،

      ج- جلال الدین سیوطی، در كتاب در المنصور،

      د- جار الله زمخشری، در كتاب كاشف،

      ه- حافظ ابو نعیم اصفهانی، در كتاب حلیة الاولیاء،

      و- نورالدین مالكی، در كتاب فصول المهمه،

      و بسیاری دیگران.